Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-04-24@13:14:57 GMT

دوست «فرانچسکو رُزی» در ایران مترجم شد

تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۱۳۱۱۰

دوست «فرانچسکو رُزی» در ایران مترجم شد

مهدی سحابی که همگان او را با ترجمه‌ اثر معروف مارسل پروست، یعنی رمان هشت‌جلدی «در جست‌وجوی زمان از دست‌ رفته» ‌می‌شناسند، اگر بود امروز ۷۹ ساله می‌شد.

به گزارش ایران اکونومیست، مهدی سحابی متولد ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۲ در قزوین بود.  خانواده‌اش در کودکی به تهران آمدند و با این که از دبیرستان البرز در اوج دوران باشکوه دکتر مجتهدی دیپلم ریاضی گرفت دنبال رشته‌های مهندسی نرفت و در هنرکده هنرهای تزئینی دانشگاه تهران به نقاشی مشغول شد ولی با گذشت یک‌ونیم سال، ادامه نداد و برای تحصیل در رشته کارگردانی سینما در سال ۱۳۴۶ به ایتالیا رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در چینه‌چیتا دوره‌ای کوتاه گذراند و با با فرانچسکو رزی هم دوست شد اما پس از مدتی، سینما را هم رها کرد تا باز نقاشی بخواند. منتها در سال ۱۳۴۷ تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای رم را نیز نیمه‌کاره رها کرد و به فرانسه رفت. 

او در سال ۱۳۵۱ به قصد کار در سینمای ایران به ایران بازگشت ولی از ورود به این حرفه ناامید شد و سپس مدتی به روزنامه‌نگاری، بازیگری، عکاسی و کارهای مشابه پرداخت و در آخر، ادبیات، نقاشی و ترجمه را انتخاب و با تسلط به زبان‌های ایتالیایی، فرانسه و انگلیسی نویسندگان متفاوتی را به ایرانی‌ها معرفی کرد؛ چنان چیرگی‌ای که از پارسی به زبان دیگر هم برمی‌گرداند.

در سال ۱۳۵۱ به صورت پاره‌وقت به استخدام کیهان درآمد و پس از طی دو - سه ماه به صورت تمام‌وقت در آنجا مشغول به کار و روزنامه‌نگار شد. در سال ۱۳۵۷ و بعد از ۶۴ روز اعتصاب مطبوعات به عضویت شورای سردبیری کیهان درآمد ولی سه ماه بعد به همراه ۲۰ تن از اعضای تحریریه ناچار به ترک آنجا شد.

نخستین ترجمه او کتابی است نوشته ماریو دمیکلی به نام «نقاشی دیواری و انقلاب مکزیک» در سال ۱۳۵۲ و مهم‌ترین بی‌شک رمان حجیم «در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته» مارسل پروست. سحابی در تقسیم‌بندی از کتابخوان‌ها گفته بود: «کتابخوان‌ها دو دسته‌اند: آن‌ها که در «جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» را خوانده‌اند و آن‌هایی که هنوز آن‌را نخوانده‌اند.»

ابوالحسن نجفی با اشاره به بلندی جمله‌ها در ترجمه مهدی سحابی از رمان «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست گفت بود: «آقای مهدی سحابی در این کتاب سعی کرده است امانت‌دار باشد و تا جایی که توانسته سعی کرده به همان روش پروست جملات را تا حدی که می‌تواند بلند ترجمه کند که البته باعث دشواری خواندن این کتاب شده است. در این‌جا می‌توان این سوال را کرد که آیا حفظ امانت تنها در رعایت ترکیب جمله‌هاست یا می‌توان راحت‌ خواندن و فهم کتاب را هم برای خواننده فارسی زبان جزو همان حفظ امانت تلقی کرد. ایراد من به جمله‌های طولانی به خاطر تلف شدن وقت است. این مشکل تنها خاص ترجمه‌ها نیست، بلکه در متن‌های قدیمی‌تر نیز دیده شده است.»

سحابی در سال ۱۳۶۶ هم رمان «شرم » را ترجمه کرد که جایزه بهترین کتاب سال ایران را هم به دست آورد، هرچند دیگر مجوز چاپ نگرفت.

 او در گفت‌وگویی با ایران اکونومیست درباره  اشباع بازار ترجمه و ترجمه یک اثر توسط چند مترجم به‌صورت هم‌زمان که به معرفی نشدن نویسنده دیگری منجر می‌شود، توضیح داده بود: حتما منظورتان وجود چند ترجمه از یک کتاب و نیز هجوم چندین مترجم به ترجمه کتاب‌هایی است که مد می‌شوند یا از نویسنده‌هایی که یک‌دفعه معروف می‌شوند؛ آن‌هم بدون توجه به اهمیت آن‌ها از نظر ادبی و هنری.این مسأله وجود دارد.  یکی از دلایل وجود این امر، مساله کپی‌رایت است که اجازه می‌دهد هر کس هر کتابی را که خواست، ترجمه کند؛ اما بعید نیست که بعد از پیوستن به کپی‌رایت تا مدتی این مسأله هم‌چنان باقی بماند، چون پدیده کتاب‌های به‌اصطلاح قاچاق در ایران پدیده‌ای قدیمی و متأسفانه رایج است.

سحابی البته معتقد بود که در همین وضع موجود، تا قبل از پیوستن به کپی‌رایت، وجود یک سازمان‌مندی حرفه‌یی یا اتحادیه‌ای در صورت برخورداری از اقتدار عمل و وجاهت همه‌شمول، یعنی برخورداری از نوعی اتفاق نظر، این وضع را به‌خوبی می‌توانست سامان دهد. این سازمان در یک جمع حرفه‌یی می‌تواند ترتیبی دهد که از هر کتاب بیش‌تر از یک ترجمه صورت نگیرد که این خود مستلزم اتحادیه یا قانونی قوی است که همه به آن احترام بگذارند و حرفش را هم گوش کنند. با وجود چنین چیزی هنوز خیلی فاصله‌ داریم و متأسفانه هنوز چنین سازمان‌مندی حرفه‌یی نداریم. منظورم یک سازمان‌مندی حرفه‌یی مطلقا غیردولتی است، چیزی شبیه کانون نویسندگان؛ چون تنها در آن‌صورت می‌شود که مترجم‌ها بیایند و با آگاهی آثار را برای ترجمه انتخاب کنند.

او  در این‌ گفت‌وگو که در سال ۱۳۸۴ با او انجام شده، وضعیت ترجمه را خوب ارزیابی کرده و گفت:  معتقدم در ۲۰، ۳۰ سال اخیر یک تحول خیلی مثبت و یک تحول منفی رخ داده است. برداشت علمی از ترجمه تقریبا جا افتاده است و جایگاه یک مترجم به‌عنوان یک رابط ، و نه کسی که اختیار داشته باشد، اثر را بازنویسی و به‌اصطلاح تالیف کند، جا افتاده است. مسأله‌ی وفاداری به متن اصل نیز روز به‌روز بیش‌تر قوت گرفته و امروزه تقریبا عام شده است؛ در حالی‌که اصل وفاداری در گذشته گنگ‌تر بوده است.  چندان دقیق معلوم نبود که نقش مترجم تا کجاست و مترجم تا چه اندازه از خودش آزای عمل می‌تواند داشته باشد. در زمینه‌ی ترجمه‌های تخصصی مثلا در حوزه‌های داستان، شعر، فلسفه، علمی و جامعه‌شناسی، مترجم‌ها دسته‌بندی شده و تخصصی کار می‌کنند. در انتخاب کتاب برای ترجمه هم، ساز و کار به‌طور غریزی اعمال می‌شود که کم و بیش مثبت است؛ در نتیجه از دید تحول، وضع را مثبت می‌بینیم.

سحابی سپس به بخش منفی اشاره کرد و افزود: مترجم بد و ترجمه بد هم زیاد داریم که دلیل اصلی‌اش گسترش کمی بازار ترجمه و تولید انبوه مترجم است؛ مترجم‌هایی که فرآورده سیستم کاملا مشخص دانشگاهی ما در ۲۰ ساله اخیر هستند. یکی از ویژگی‌های این نظام دانشگاهی، تولید انبوه لیسانسه در همه رشته‌ها بوده که قطعا مترجم انبوه هم تولید کرده و کمیت را بالا برده و کیفیت را پایین آورده است.

مهدی سحابی در بخش دیگری از گفت‌وگویش درباره خلاقیت در ترجمه یک اثر و وفاداری به متن اظهار کرد: مترجم قبل از هر کسی و هر چیزی باید به صاحب اثر متعهد باشد؛ اگر واقعا اثر با هنجارها و خلاقیت مدنظر مترجم نمی‌خواند، خب‌ آن‌را می‌تواند ترجمه نکند. مترجمی حرفه‌ی بسیار فنی، پیچیده و با کمال فروتنی توأم است و کار آدم‌های فروتن است. اگر کسی بحث خلاقیت مد نظرش است، تا جایی آن‌را می‌تواند اعمال کند که به اصل وفاداری خدشه وارد نکند، اما بیش‌تر از آن جایز نیست؛ پس عاقلانه‌ترین، شرعی‌ترین و انسانی‌ترین کار این است که آن کتاب را ترجمه نکند، به همین سادگی. اگر اصراری هم از جانب عده‌ای هست، شاید به این دلیل باشد که این مساله هنوز برایشان جا نیفتاده است. این از نظر اخلاق حرفه‌یی و علمی کاملا غلط است که چون مؤلف غایب است، پس هر کاری دلشان بخواهد با اثرش انجام دهند.

مهدی سحابی که برای دیدار خانواده‌اش به پاریس رفته بود، هجدهم آبان‌ماه سال ۱۳۸۸ در سن ۶۶سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.

«سمبولییسم» چارلز چرویک، «دیوید کاپرفیلد» چارلز دیکنز، «بارون درخت‌نشین» ایتالو کالوینو، «انقلاب مکزیک» ماریو دمیکلی، «مرگ وزیر مختار» یوری تلنبانوف، «دانه زیر برف» اینیاتسیو سیلونه، «مرگ آرتیو کروز» کارلوس فوئنتس، «توفان در مرداب» لئورناردو شیاشا، «خوشی‌ها و روزها»ی مارسل پروست، «همه می‌میرند» سیمون دوبووار، «مزدک» موریس شیماسکو، «تقسیم» پیرو کیارا، «کوه خدا»ی اری دکوما، «تربیت احساسات» گوستاو فلوبر، «مرگ قسطی» فردینان سلین و «سرخ و سیاه» استاندال از جمله آثاری هستند که در کارنامه‌ی ترجمه‌ی سحابی به ثبت رسیده‌اند. او همچنین در حوزه‌ی تألیف آثاری را خلق کرده است که رمان‌های «ناگهان سیلاب» و « پیچک کاغذی» به همراه مجموعه‌ی داستان «خیابان مارگوتا شماره‌ی ۱۱۰» از جمله‌ی آن‌ها هستند. هنر نقاشی و برپایی چند دوره نمایشگاه در ایران و دیگر کشورها از دیگر فعالیت‌های مهدی سحابی به شمار می‌روند.

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: مهدی سحابی

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: مهدی سحابی جست وجوی زمان مارسل پروست مهدی سحابی حرفه یی ی سحابی ی ترجمه حرفه ی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۳۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتشار کتابی متفاوت درباره آلبرکامو

«زندگی‌ای که ارزش زیستن دارد،‌ آلبرکامو و تمنای معنا» نوشته رابرت زارتسکی را با ترجمه محمدرضا عشوری از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ انتشارات ققنوس کتاب «زندگی‌ای که ارزش زیستن دارد،‌ آلبرکامو و تمنای معنا» نوشته رابرت زارتسکی را با ترجمه محمدرضا عشوری منتشر و روانه بازار نشر کرد.

در مقدمه کتاب آمده است:‌ کامو درباره نویسنده و حرفه‌اش می‌گوید: نویسنده  نمی‌تواند در خدمت کسانی باشد که تاریخ را می‌سازند؛ بلکه باید در خدمت کسانی باشد که تاریخ را تحمل می‌کنند... سکوت یک زندانی ناشناس، رهاشده و تحقیرشده در گوشه‌ای از دنیا، کافی است تا نویسنده را از آوارگی‌اش نجات دهد، زمانی که نویسنده در میانه زندگی آزاد و ممتاز خود از فراموش کردن این سکوت امتناع بورزد و آن را با توسل به هنرش فریاد بزند.

درباره کامو کتاب‌های زیادی نوشته شده است،‌ در اکثر این کتاب‌ها 3 موضوع ثابت وجود دارد که عبارتند از عصیان، میانه‌روی و اسودر (بیهودگی) که به پوچی هم ترجمه می‌شود. این سه موضوع در این کتاب نیز نمود دارد،‌ چون شالوده اصلی تفکرات کامو برهمین‌ 3 اصل استوار است، اما این کتاب دو فصل دیگر هم دارد که در کتاب‌های دیگر وجود ندارند، یکی «سکوت» و دیگری «پایبندی» که کسی آثار کامو را از این دو منظر نگاه نکرده است. سکوتی که بر اثر حضور ساکت و خاموش مادر در آثار کامو بازتاب یافته، و تنها آرزوی کامو این بود که کاش مادرش می‌توانست هر آنچه نوشته بخواند. فصل «پایبندی» اما به تأثیر پدر در زندگی کامو اشاره دارد، پدری که او فرصت نکرد هیچ‌وقت بشناسدش اما در تمام عمر به تنها آموزه او پایبند ماند: پایبندی به انسان و ذات انسانی.

معمولا در آثار کامو اجزایی چون ساحل، دریا و آفتاب که به طور کلی مدیترانه و به طور اخص زادگاهش الجزایر را به خاطر می‌آورد، بسیار به کار رفته‌اند، اما نویسنده این کتاب می‌نویسد: شخصیت ساکت مادر بسیار بیشتر از دریا، بن‌مایه نوشته‌های کامو را تشکیل داده است. این خورشید یا شاید سیاه‌چاله همه چیز را به سمت خود می‌کشید.

حاشیه جدید برای جایزه جلال؛ «آلبر کامو در ایران» از کتابی رونویسی کرده که 8 سال پیش منتشر شده؟

این کتاب، کتاب نسبتاً جدیدی است که درباره کامو نوشته شده است و از اکثر آثاری که درباره او نوشته شده و بسیاری‌شان به فارسی ترجمه نشده‌اند، نقل قول می‌آورد. یا بین مسائل و اتفاقات جدید مثل بهار عربی و دیدگاه کامو پیوند برقرار می‌کند و نشان می‌دهد که کامو نه تنها قدیمی نشده بلکه دغدغه‌هایش روز به روز بیشتر با مسائل روز پیوند می‌یابد.

انتشارات ققنوس این کتاب را در 216 صفحه به قیمت 150 هزار تومان منتشر و روانه بازار نشر کرد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • انتشار کتابی متفاوت درباره آلبرکامو
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها
  • معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر
  • نقدی بر پنج ترجمه از کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی
  • انتشارات علمی و فرهنگی چگونه از عرش به فرش رسید؟
  • ۵ اثر پرمخاطب برای نمایشگاه کتاب تهران بازتولید شد
  • اهمیت توجه محمود نجم‌آبادی به نسخ خطی و ترجمه‌شان
  • داستان‌هایی از کریستین اندرسون با لهجه فارسی + فیلم
  • ترجمه «آموزه‌های استفان کاوی» منتشر شد
  • تجدیدچاپ پنج‌کتاب بنیاد فارابی برای نمایشگاه کتاب